به گزارش شبکه خبری ICTPRESS، زنجیره بلوک ممکن است پتانسیل تغییر ساختار جامعه را داشته باشد و رشد اکوسیستم را از طریق جایگزینی سازوکارهای سنتی با ساختارهای مدرن و مناسب و سازگار با دنیای دیجیتالشده و مجازیشده تقویت کند.
بنابراین اطلاعات ذخیرهشده لزوماً پول یا ارز نیستند، بلکه ممکن است نوع دیگری از انواع داده نیز باشند. برای ارتباطات در درون شبکه از رمزنگاری استفاده میشود تا هویت ارسالکننده و دریافتکننده اطلاعات را بهصورت امن فراهم کند.
هنگام بحث در مورد کاربرد فناوری زنجیره بلوک در مالیاتستانی، مالیات بر ارزش افزوده که یک مالیات بر مبادله است بهطور ویژه به ذهن خطور میکند. گسترش دنیای دیجیتال و اقتصاد اشتراکی، احتمالاً مقامات مالیاتی را مجبور خواهد کرد که به دنبال قوانین، روشها و فناوریهای جدید برای اطمینان از جمعآوری صحیح مالیات بگردند. اکنون پذیرفته شده است که این تکنولوژی میتواند نحوه وصول مالیات را تغییر دهد.
در سیستم فعلی مالیات بر ارزش افزوده مشکلات متعددی وجود دارد. از جمله این مشکلات میتوان به ممیزمحوری، صدور فاکتورهای جعلی و ایجاد شرکتهای صوری تولید فاکتور، مشکلات استرداد به تولیدکنندگان و صادرکنندگان، عدم استواربودن اصل برائت و بهطور کلی عدم اعتماد بین مؤدیان و ممیزان مالیاتی اشاره کرد.
نکته اصلی که فناوری زنجیره بلوک را توانمند میکند تا بتواند زنجیره تأمین را شفاف کند چیزی نیست جز توانایی انتقال مالکیت. در واقع کلید اصلی که معرفینامه بیتکوین توسط ساتوشی ناکاموتو در سال ۲۰۰۸ حائز آن بود، رفع مشکل «خرج مجدد[1]» بود چراکه دارایی دیجیتال تا پیش از آن، این مخاطره را داشت که همزمان در اختیار دو فرد باشد یا آنکه یک فرد یک کوین را متقلبانه بخواهد در دو مبادله خرج کند و ناکاموتو این مشکل را از طریق مکانیزم اجماع (اثبات عمل) و برچسب زمانی معاملات بهصورت غیرمتمرکز حل کرد. پیش از آن حل این مشکل صرفاً از طریق استمداد از یک نهاد سوم میسر بود که مشکلات متعددی را در پی داشت.
برای بکارگیری و استفاده مشابه از ویژگی بیتکوین (حل مشکل خرج مجدد) در زمینه شفافیت زنجیره تأمین و نهایتاً کارکرد مالیاتستانی آن، باید از ابزار همزاد دیجیتال[2] استفاده و داراییها را توکنیزه[3] کرد. پس از توکنیزهکردن دارایی میتوان انتظار داشت که هر توکن مشابه توکنها در بیتکوین عمل کرده و از طریق سازوکاری شبیه بیتکوین امکان خرج مجدد یک دارایی امکانپذیر نخواهد بود. خرج مجدد در اینجا بیشتر به معنای انتقال یک کالا (توکن) همزمان به دو فرد است یا صورت دیگر آن به این شکل است که همزمان یک کالا در اختیار دو بازیگر قرار داشته باشد. اگر بیتکوین توانسته است مشکل خرج مجدد را بهخوبی حل کند، میتوان از فناوری پشت آن (زنجیره بلوک) در حل چنین مشکلی در شفافیت زنجیره تأمین نیز بهره گرفت.
امکان ردیابی کالا از این طریق در زنجیره تأمین به معنای عدم امکان اظهار نادرست یک مؤدی متقلب و مطالبه استرداد غیرصحیح مالیات نهادهها یا خلافگویی در اظهار است و بهنوعی به سمت تولید اظهارنامه از سوی یک سیستم هوشمند و تأیید آن توسط مؤدی است. از آنجاییکه فناوری زنجیره بلوک (از نوع مجوزمحور آن) امکان دسترسی یا قطع دسترسیهای مختلف به سازمانها و اشخاص مختلف برای رؤیت، ثبت، مسئولیت نگهداری دادهها و ... را میدهد، میتوان با اعطای مجوز دسترسی به پایگاه داده، یک سازمان مالیاتی را در اخذ صحیح مالیات بر ارزش افزوده از طریق مشاهده جریان صحیح ورود و خروج کالا به یک بنگاه توانمند کرد.
محسن نظری فارسانی (دانشجوی دکتری اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی و کارشناس پژوهشکده امور اقتصادی)
تهیه شده در گروه مطالعات اقتصادی پژوهشگاه فضای مجازی